per
دانشگاه یزد
سیاست گذاری اقتصادی
2645-3967
2645-3975
2012-11-21
4
8
1
30
68
Research Paper
منابع نوسانات حساب جاری: مطالعه موردی ایران و مکزیک
The Sources of Current Account Fluctuations: Case Study Iran and Mexico
کاظم یاوری
kyavari@yazd.ac.ir
1
بهرام سحابی
2
عباس عصاری
3
رضا محسنی
4
عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس
عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس
عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس
عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعت آب و برق (شهید عباسپور)
حساب جاری ایران فراز و نشیبهای متعددی را پشت سر گذاشته است که همواره متاثر از تحولات مثبت و منفی بازارهای جهانی از جمله نفت خام، طلا، ارز و تحولات در عرصه تجارت خارجی بوده است. لذا در این مطالعه به بررسی منابع نوسانات حساب جاری در ایران و مکزیک با استفاده از الگوی خودتوضیح برداری ساختاری (SVAR) مبتنی بر دادههای فصلی طی دوره زمانی 2009-1981 پرداخته شده است. مطالعه حاضر از لحاظ نظری بسیار نزدیک به مطالعات بیزر و همکاران (2004)، دنیل (1993) و برگین و شفرین (2000) در الگوسازی است. همچنین به منظور شناسایی شوکهای ساختاری از روش بلندمدت گالی (1992) و بلانچارد-کاه (1989) استفاده شده است. در این مطالعه با استفاده از ابزار تجزیه واریانس خطای پیش بینی (FEVDs) و توابع عکس العمل آنی (IRFs) اثرات متقابل پویا از شوکهای ایجاد شده در الگو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد مهمترین نوسانات از طرف متغیرهای نرخ بهره حقیقی جهانی، نرخ ارز حقیقی، تولید خالص داخلی، نسبت تراز مالی داخلی به تولید خالص و نسبت حساب جاری به تولید خالص میباشد. در این میان اصلیترین منبع نوسانات حساب جاری شوکهای داخلی دائمی تولید خالص نظیر سیاستهای بهرهوری، تغییرات فنی و یارانههای تولیدی و شوکهای موقتی تولید خالص نظیر ساستهای مالی شناسایی گردید.
This article investigates the sources of current account fluctuations of IRAN and MEXICO economy using quarterly data. This study develops an open economy heterogeneous-agent theoretical model, and tests the implications of the model by estimating structural vector-autoregression (SVAR) empirical models. A theoretical working model of the current account closely follows Bussiere et al. (2004), Daniel (1993) and Bergin and Sheffrin (2000). We impose identifying restrictions with Following Gal (1992) and Blanchard and Quah (1989) approach to recover the structural shocks. Also we analyze corresponding dynamic effects using Forecasting Error Variance Decomposition Analysis and Impulse Response Function Analysis tools. The results show domestic permanent net output shocks such as efficiency policies and domestic temporary net output shocks such as fiscal policies mainly have a role of important on the sources of current account fluctuations.
https://ep.yazd.ac.ir/article_68_863dd0873ff3170057480f8c3491fb56.pdf
حساب جاری
الگوی خود توضیح برداری ساختاری
ایران
مکزیک
Current Account
SVAR
Iran
Mexico
per
دانشگاه یزد
سیاست گذاری اقتصادی
2645-3967
2645-3975
2012-11-21
4
8
31
74
69
Research Paper
ارزیابی شقوق مختلف نحوه منظور کردن واردات و روشهای تفکیک آن با تاکید بر جدول متقارن سال 1380
Evaluation of the Different Treatments and Methods of Separating Imports with Emphasis on 1381 IOT of Iran
علی اصغر بانویی
1
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد- دانشگاه علامه طباطبایی
در مقایسه با صادرات، نحوه منظور کردن واردات در جدول داده- ستانده با توجه به ماهیت رقابتی و غیر رقابتی و طبقهبندی آن بر حسب واسطهای، مصرفی و سرمایهای در سطح بخشهای مختلف اقتصادی دارای پیچیدگی بیشتری است. واکاوی این موضوعات بستگی زیادی به روشهای تفکیک واردات و فروض حاکم بر آنها در جدول داده-ستانده دارد. با بررسی مولفههای اساسی نه جدول محاسبه شده در ایران و مقایسه آنها با تجربه بعضی از کشورها، مشاهده میشود که این مسئله در بعضی از جداول در ایران مورد غفلت قرار گرفتهاند و در بعضی دیگر به طور ناقص تفکیک شده و ماهیت، روش تفکیک، فرض حاکم و طبقهبندی آن نیز مشخص نشده است. بکارگیری این نوع پایههای آماری در سنجش جنبههای مختلف واردات که در سالهای اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است، امکانپذیر نیست. مورد مشخص آن جدول متقارن آماری کالا در کالا عمدتاً با فرض تکنولوژی کالا با انجام تعدیلاتی بر اساس فرض تکنولوژی مختلط سال 1380 مرکز آمار ایران میباشد که برای این منظور انتخاب شده است. جدول مذکور به دلایل نامعلومی فاقد یک بردار مستقل سطری یا ستونی واردات است و لذا نمیتواند مبنای محاسبه روشهای مختلف تفکیک واردات قرار گیرد. برای برون رفت از این مسئله، جدول جدید بخش در بخش با فرض تکنولوژی بخش بر مبنای ماتریسهای ساخت و جذب سال 1380 مرکز آمار ایران محاسبه میگردد. سپس این جدول مبنای محاسبه سه روش تفکیک واردات قرار میگیرد. تفکیک واردات به واردات واسطهای، مصرفی و سرمایهای در روش اول امکان پذیر نیست. روش دوم واردات واسطهای و سایر واردات را بدست میدهد، حال آنکه در روش سوم علاوه بر واردات سرمایهای قابلیت تفکیک سایر واردات به واردات مصرفی و واسطهای و سرمایهای را دارد و بدین ترتیب به واقعیت نزدیکتر است. خروجیهای روش سوم با ارقام واردات واسطهای سال 1380 مرکز آمار ایران و گمرک مقایسه میگردند. یافتهها حاکی از این است که درصد سهم واردات واسطهای مستخرج از روش سوم بسیار نزدیک به رقم متناظر مرکز آمار ولی با گمرک متفاوت است. مرکز آمار ایران طبقهبندی واردات مصرفی و سرمایهای را بدست نمیدهد و لذا امکان مقایسه وجود ندارد ولی تفاوت با ارقام متناظر گمرک چشمگیر است. به طوری که سهم واردات مصرفی از روش سوم حدود سه برابر سهم واردات مصرفی گمرک است، حال آنکه سهم واردات سرمایهای گمرک بیش از دو برابر سهم متناظر مستخرج از روش سوم است.
A Compared to exports, treatment of imports with respect to nature (competitive and non-competitive), and also their classification in terms of intermediate, capital and consumption in Input-Output Table (IOT) are more complicated. Analysing these issues depend on the methods and also their assumption embodied in IOT. Considering the main feature of the constructed nine available IOTs of Iran and comparing with the experience of other countries, we observe that some of tables have neglected these issues, and the others, however, separated imports, the nature, methods and assumptions have not properly been specified. Therefore, these tables are not suitable for analysing the different aspects of imports. The specific case is the 1380 symmetric IOT of Statistical Center of Iran (SCI). This table is a commodity*commodity “mainly commodity technology assumption with adjustment on the basis of mixed technology assumption”. Besides the table lacks a separate row or colum vector of imports. To solve these issues, a new symmetric industry*industry table under industry technology assumption has been estimated. On the basis of this table, three methods of separating imports have used. The outcomes of the third method which seem very close to reality are taken for comparison with the other data of SCI and Custom. The findings reveal that the share of intermediate imports derived from the third method is close to the corresponding share of SCI and differs from the data provided by the Custom. When the shares of capital and consumption imports are compared, the differences are appeared to be considerable: the share of consumption imports derived from the third method is approximately three times more than the data given by Custom whereas the share of capital imports provided by the custom is more than two times obtained from the third method.
https://ep.yazd.ac.ir/article_69_0c46d0d2507853daa34ff253c1a8aa81.pdf
واردات رقابتی
واردات غیر رقابتی
ماتریس واردات واسطهای
واردات مصرفی
واردات سرمایهای
جدول داده-ستانده
Competitive imports
Non-competitive imports
Intermediate imports matrix
Intermediate imports
Consumption imports
Capital imports
Input-Output Table
per
دانشگاه یزد
سیاست گذاری اقتصادی
2645-3967
2645-3975
2012-11-21
4
8
75
90
70
Research Paper
عوامل موثر بر مکانیابی بنگاههای صنعتی از دیدگاه رفتارگرایان: مدل لوجیت/ پروبیت
Effective Factors of Industrial Firm Location with Respect to Behavioral Approaches
زهرا نصراللهی
nasrolaz@yahoo.com
1
فخرالسادات صالحی قهفرخی
2
عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه یزد
دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه یزد
موفقیت اقتصادی یک بنگاه صنعتی نه تنها در گرو کارایی تکنیکی و اقتصادی آن است، بلکه به مکان استقرار فعالیت مورد نظر نیز بستگی دارد. عوامل موثر بر محل استقرار بنگاههای صنعتی را میتوان از سه دیدگاه نئوکلاسیکها، نهادگرایان و رفتارگرایان مورد بررسی قرار داد. از دیدگاه نئوکلاسیکها و نهادگرایان مهمترین عوامل موثر بر مکان بنگاهها، عوامل بیرونی بنگاه مانند نزدیکی به زیربناها، دسترسی به نیروی کار ماهر، هزینههای حملونقل، مالیات و ... است، در حالی که از دیدگاه رفتارگرایان عوامل درونی بنگاه مانند اندازه، مالکیت، نوع صنعتی که بنگاه در آن به فعالیت مشغول است مورد تاکید میباشد. پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی عوامل موثر بر مکانیابی بنگاههای صنعتی از دیدگاه رفتارگرایان طراحی شده است. تمام بنگاههای صنعتی جدیدی که طی دوره زمانی 1389-1380 در استان یزد تاسیس شدهاند دادههای این پژوهش را تشکیل میدهند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بنگاههای خصوصی تمایل داشتهاند تا در نزدیکی شهرهای بزرگ مستقر شوند. این در حالی است که بنگاههای با اندازه بزرگ و متوسط تمایل دارند دور از شهرها مستقر شوند. یافتههای تحقیق نشان میدهد، مشوقهای دولتی از جمله عوامل موثر بر مکانیابی بنگاههای صنعتی به شمار رفته و میتواند به عنوان ابزار سیاستگذاری برای هدایت بنگاهها به دیگر شهرها تلقی شود.
Economic successful of a firm depends on not only to technical and economic efficiency but it also depends on location of firm. Effective factors on industrial firm location can analyze from Neoclassical, Institutional and behavioral approaches. From Neoclassical and Institutional view, Effective factors are external factors like proximity to infrastructure, availability to labor, transportation cost, and taxation and so on. While behavioral view confirms role of inter factors of firm like size, type of industry and so on. Therefore, this study mainly tries to survey the factors that effect on industrial firm location with respect to behavioral approaches. All of new industrial firm that established during 1380-1389 in Yazd province are data of this study. The results of this study indicate large, labor- intensive and privacy firms are located near large cities. Government’s incentives cause firms not located in large cities and move to location that there are government’s incentives. Also, firms in first stages of cycle of production are located in large cities.
https://ep.yazd.ac.ir/article_70_8ec173b7ecf7b086da7bf5b370d24d1a.pdf
مکانیابی
بنگاههای صنعتی
دیدگاه رفتارگرایان
: Location
Industrial Firm
Behavioral Approaches
per
دانشگاه یزد
سیاست گذاری اقتصادی
2645-3967
2645-3975
2012-11-21
4
8
91
112
71
تجزیه کشش قیمتی تقاضای برق در ایران: تحلیل تعادل عمومی محاسبهپذیر
Decomposing Electricity Demand Elasticity in Iran: Computable General Equilibrium Approach
داود منظور
1
ایمان حقیقی
2
محمد ابراهیم آقابابائی
3
عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)
مدرس دانشگاه علوم اقتصادی
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه تهران
هدف این مقاله، معرفی کاربردهای رویکرد تعادل عمومی محاسبهپذیر در تجزیه و تحلیل کششهای قیمتی است. به عنوان یک نمونه کاربردی، کشش قیمتی تقاضای برق مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق از یک الگوی تعادل عمومی محاسبهپذیر برای اقتصاد ایران با فرض یک اقتصاد باز و کوچک استفاده شده است. در چارچوب مدل تعادل عمومی پیشنهادی، چگونگی محاسبه سهم خانوارها و فعالیتهای تولیدی از کشش قیمتی کل تقاضای برق و همچنین نحوه تجزیه اثرات کشش قیمتی تقاضای برق در فعالیتهای تولیدی به «اثر مقیاس»، «اثر جانشینی (برقبری)» و «اثر تخصیص مجدد» معرفی شده است. نتایج نشان میدهد که با افزایش 100 درصدی قیمت نهاده برق، تقاضای برق در کوتاهمدت به میزان 78/8 درصد کاهش یافته است. از این مقدار حدود 32/0 واحد درصد از کاهش تقاضای برق مربوط به خانوارها بوده و حدود 46/8 واحد درصد نیز سهم فعالیتهای تولیدی است. در فعالیتهای تولیدی نیز تغییر در برقبری با 63/5 واحد درصد بیشترین اثر را به خود اختصاص داده است. اثر مقیاس و اثر تخصیص مجدد نیز موجب کاهش تقاضای برق فعالیتهای تولیدی به ترتیب به میزان 06/1 و 12/0 واحد درصد شدهاند. از میان فعالیتهای تولیدی، فعالیتهای «خدمات عمدهفروشی و خردهفروشی» و «فلزات و کانیهای غیر فلزی» بیشترین نقش را در اثر جانشینی دارند. به گونهای که در کوتاهمدت این دو فعالیت از کل 63/5 واحد درصد اثر جانشینی، به ترتیب 27/2 و 84/1 واحد درصد از تغییر تقاضا را به خود اختصاص دادهاند.
The purpose of this study is to discuss and show how a general equilibrium analysis can be used to decompose demand elasticity. We apply this framework into electricity market. To do so, we use a general equilibrium model, assuming Iran as a small and open economy. In this model, we separate the contributions from various mechanisms to the price sensitivity of aggregate electricity demand. The contribution of households and activities demand is separated in first step and then the contribution of activities are decomposed to three components: substitution effects, scale effects and re-allocation effects. Our results shows that 100% increase in electricity price leads to 8.78% decrease in electricity demand, out of which 0.32% is related to households and 8.46% is related to sectors. In activities, substitution effects with 5.9% have more important role with respect to other effects. Scale effects and re-allocation effects decline the electricity demand by 1.06% and 0.12% respectively. Also "wholesale and retail services" and "metal ores and other minerals" have highest response to electricity price changes which contribute 2.27% and 1.84% respectively, in total 5.63% substitution effects.
https://ep.yazd.ac.ir/article_71_513f332627615376df1a07ca58b5afdf.pdf
کشش قیمتی
تقاضای برق
تعادل عمومی محاسبهپذیر
تجزیه کشش
Electricity
Demand
Computable General Equilibrium
Elasticity
Iran
per
دانشگاه یزد
سیاست گذاری اقتصادی
2645-3967
2645-3975
2012-11-21
4
8
113
150
72
Research Paper
رتبهبندی میزان اشتغال و ارزش افزوده حاصل از فعالیت بخشهای تولیدی و بررسی علل آنها (با استفاده از تحلیل داده-ستانده)
The Status of Job Creation and Value Added of Production Sectors in Iran (Using an Input-Output Analysis)
نورالدین شریفی
1
مرتضی پهلوانی
2
مجتبی اسفندیاریکلوکن
3
حسین دهقانشورکند
4
حسین علیاصغرپور موزیرجی
5
فرشید سعادتی میلآغاردان
6
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه مازندران
کارشناس ارشد اقتصاد، بانک اقتصاد نوین شعبه ساری
کارشناس ارشد اقتصاد، موسسه مطالعات اندیشه شهر و اقتصاد، تهران
کارشناس ارشد اقتصاد، اداره حسابهای اقتصادی بانک مرکزی جاا
دانشجوی دکتری دانشگاه مازندران، دیوان محاسبات کشور، تهران
کارشناس ارشد اقتصاد، بانک پاسارگاد، تهران
این مقاله در پی تعیین جایگاه فعالیت بخشهای مختلف تولیدی در ایجاد اشتغال و ارزش افزوده در کشور و بررسی علل آن میباشد. برای این منظور از تجزیه و تحلیل ضرایب داده-ستانده استفاده میشود. سهم عوامل موثر در ایجاد اشتغال و ارزش افزوده بخشها شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. دادههای مورد نیاز از جدول داده-ستانده سال 1385 کشور و نتایج سرشماریهای نفوس و مسکن این سال تامین میگردد. نتایج تحقیق نشان میدهد یکی از عوامل موثر در ایجاد اشتغال و ارزش افزوده، ضرایب فزاینده پیشین کل[1] اشتغالزایی و ایجاد ارزش افزوده است که عاملی فنی و در کوتاه مدت ثابت میباشد. بر این اساس به دلیل تامین نهاده برای بخشهای اقتصادی، فقط بخشهای زراعت، باغداری و جنگلداری به لحاظ ضرایب فزاینده پیشین کل ایجاد ارزش افزوده و اشتغالزایی، در زمره 5 بخش برتر قرار دارند. در حالی که بخشهای واسطهگریهای مالی و تامین برق، آب و گاز که به لحاظ ضرایب فزاینده پیشین کل ارزش افزوده در زمره 5 بخش برتر قرار دارند، به لحاظ ضرایب فزاینده پیشین کل اشتغالزایی در پایینترین رتبهها جای دارند. دیگر عامل موثر کالای نهایی تولید شده در بخشها است که عاملی برون زا و در کوتاه مدت قابل تغییر است. با وجود اینکه بین تولید کالا و خدمات نهایی بخشها با ارزش افزوده آنها در سال 1385 رابطه بالایی دیده میشود، بین تولید کالا و خدمات نهایی بخشها با سطح اشتغال آنها ارتباط چندانی وجود ندارد.
This paper studies the status of the production sectors in job creation and value added in our country. The effecting factors are investigated as well. To do so, the input-output (I-O) multipliers analysis has been employed. The contribution of effective factors in job creation and value added of sectors are investigated as well. The I-O table for the year 2006 as well as the Population and Housing Census for the same year that have been provided by the Statistical Centre of Iran are used as databases. Among the factors effecting job creation and value added are the total linkage of job and value added multiplicatores that are technical factors and constant in the short run. The results of this research show only farming, gardening, and forestry sector is regarded as the five top sectors due to total forward linkage multiplicatores of value added generators and high rates of occupation, whereas financial intermediations/ and production of electricity, water and gas sectors that are regarded as the five top sectors due to the total forward linkage multiplicatores, are the lowest sectors due to value added generators. Final products of sectors are the other effective factor, which is an exogenous one that can change in the short run. Although the final products of sectors have a high relationship with the level of their value added in 2006, the final products of sectors have no strong relationship with their employment.
https://ep.yazd.ac.ir/article_72_0c845c76ac7435b9834184b2c1f37c73.pdf
ایجاد اشتغال
ایجاد ارزش افزوده
تحلیل داده-ستانده
تحلیل فعالیتهای تولیدی
ایران
: Job Creation
Value Added Generation
I-O Analysis
Production Activities Analysis & Iran
per
دانشگاه یزد
سیاست گذاری اقتصادی
2645-3967
2645-3975
2012-11-21
4
8
151
180
73
Research Paper
جستاری در دوام مقبولیت نظریۀ رفتار عقلانی کامل در علم اقتصاد
An Inquiry in Acceptability Permanence of Perfect Rational Behavior Theory in Economics
حسن آقا نظری
1
سید حسینعلی دانش
2
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
دانشجوی دکتری اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه یزد
نظریه رفتار عقلانی و به بیان دیگر انتخاب عقلانی که در نیمه اول قرن بیستم مقبول اقتصاددانان واقع شده مدعی عقلانیت کامل (مطلق، ایدهآلی و جهانشمول) انسان اقتصادی بوده است. در این پژوهش دوام این مقبولیت به عنوان یک ایده مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه انتقاد و به ویژه ارائة نظریه، الگو یا رویکرد جایگزین میتوانست این ایده را رد کند، در آثار متخصصان، این گونه موارد جستجو شد، بنابراین از مستندات کتابخانهای و روش تحلیلی- توصیفی بهره برداری گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اولاً، مقبولیت اولیه نظریۀ عقلانیت کامل در علم اقتصاد با تردید بعضی صاحبنظران دچار تزلزل شده است. این تردیدها حاصل تجربه و مشاهدۀ واقعیتهایی چون اطلاعات ناقص عاملان اقتصادی، ریسک و عدم اطمینان،کمیابی وقت و لزوم تحمل هزینه برای شناخت وکسب اطلاعات و در نتیجه اکتفا به اطلاعات ناقص، عدم رعایت دقیق استانداردهای تصمیم سازی عقلانی و توسل به راه حل های میانبر وصرفه جویانه توسط عاملان اقتصادی به جای طی فرایندکامل انتخاب و ... بوده است. در پی بعضی از تردیدهای مذکور آزمون هایی به عمل آمده که به آزمونهای عقلانیت شهرت دارد و بسیاری از این آزمونها موجب تقویت تردیدها و تبدیل آنها به نقد رسمی شده که مقبولیت اولیه نظریه را از بین برده است. گاهی مشاهدة مکرر آن گونه واقعیتها خود به خود نقش آزمون عقلانیت را ایفا کرده است. ثانیاً منتقدان برای تعدیل نظریة عقلانیت کامل و سازگار نمودن آن با واقعیتها، رویکردها و نظریههای جایگزینی را ارائه نموده اند. نتیجه نهایی آنکه هر دو بخش این یافتهها نشان دهندة بطلان ایدة دوام مقبولیت نظریۀ عقلانیت کامل در علم اقتصاد است.
Rational behavior theory, or rational choice theory, which was accepted by economists in the first half of the twentieth century is validated as an absolute, ideal and global rationality theory for the economical man. This kind of rationality is referred to as perfect rationality. The present study investigates the permanency of such acceptance as an economic concept. With regard to the axiom that writing a valid critique or providing an alternative theory, model or approach could violate this concept, the study looks for such cases in the work of scientists. The study benefits from the literature and analytical descriptive methods. The findings of the study indicate that, first of all, the initial acceptance of the perfect rational behavior theory by experts in economics has been unstable. The doubts in this regard come to be justified as a result of certain experiments and the following facts: agents’ imperfect information, risk and uncertainty, attention scarcity, information costs, sticking to imperfect information, paying no careful attention to the standards of rational decision theory, and agents’ using the "fast and frugal methods" in practice. To validate their doubts, the researchers have given a rationality test, which mostly strengthens those doubts and transforms them to formal critiques thatharm the initial acceptability. Moreover, the repetition of those facts hasplayed the same proving role as the rationality tests. Secondly, providing alternative theories, models and approaches is another outcome of such critiques. The findings of the study reject the idea of permanent acceptability of perfect rational behavior theory in economics.
https://ep.yazd.ac.ir/article_73_84992c544f13a3dda883b34c9ddfc29b.pdf
رفتار اقتصادی
نظریههای عقلانیت
الگوهای عقلانیت
مقبولیت عقلانیت کامل
عقلانیت تحقق یافته
Economic Behavior
Rationality Theories
Rationality Models
Acceptability Of Perfect Rationality
Bounded Rationality
per
دانشگاه یزد
سیاست گذاری اقتصادی
2645-3967
2645-3975
2012-11-21
4
8
181
201
74
Research Paper
بررسی رابطهی بیثباتی سیاستهای اقتصاد کلان و توزیع درآمد در کشورهای در حال توسعه
The Examination of the Relationship between Macroeconomic Policies Instability and Income Distribution in Developing Countries
تیمور رحمانی
1
پروین پور رحیم
2
محمد دهقان منشادی
3
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه تهران
دانشجوی دوره دکترای علوم اقتصادی دانشگاه شیراز
مطالعه توزیع درآمد و عوامل موثر بر آن از چند دههی گذشته آغاز شده است. پس از آنکه فرضیه کوزنتس در بسیاری از کشورها مانند کشورهای آمریکای لاتین به اثبات نرسید، فرصتی برای مطالعه دقیق توزیع درآمد و عواملی که بر آن موثر هستند، پیش آمد. در میان این عوامل، بررسی اثر سیاستهای اقتصادی نقش مهمتری دارد، چرا که این سیاستها عموما با هدف بهبود شرایط اقتصادی صورت میگیرد و بررسی این موضوع که در عمل چه عملکردی بر جای گذاشته، میتواند برای تصمیمگیریهای بعدی راهگشا باشد. آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت، بررسی آثار بیثباتی سیاستهای اقتصادی بر نابرابری درآمد بود. دلایل و انگیزهی سیاستها مد نظر نبود و صرفا به این مسئله پرداختیم که هر نوع بیثباتی، با هر قصدی که صورت بگیرد، میتواند منجر به نابرابری بیشتر گردد. در این مقاله به بررسی رابطه میان بیثباتی سیاستهای اقتصاد کلان و نابرابری درآمد میپردازیم. تورم، تغییرات نرخ رشد حجم پول، کسری بودجه که نتیجه بیثباتی سیاستهای اقتصادی است مهمترین کانالهای تاثیرگذاری بیثباتی سیاستها بر توزیع درآمد میباشند. برای بررسی کمی رابطه مذکور، با استفاده از یک الگوی رگرسیونی مبتنی بر دادههای تابلویی متشکل از 40 کشور در حال توسعه و با استفاده از شاخصهای بیثباتی مختلف و ضریب جینی، رابطهی مستقیم میان بیثباتی سیاستهای اقتصاد کلان و نابرابری درآمد را مورد آزمون قرار دادهایم. نتایج بدست آمده از برآورد مدل نشان میدهد که افزایش بیثباتی سیاستهای اقتصاد کلان موجب افزایش ضریب جینی میگردد و نابرابری درآمدی را افزایش میدهد.
Income distribution is an important economic issue and there are a lot of researches that examine the relationship between macroeconomic policies and income distribution. When macroeconomic policies become volatile, some opportunities are created. Everyone who wants to utilize these opportunities must bear some costs like transaction costs. These costs deter the poor to utilize these opportunities. Therefore, with macroeconomic policy instability, income inequality becomes worse and the gap between the poor and the rich will increase. In this paper, we explore the impact of macroeconomic policy instability on the distribution of income. We use macroeconomic instability index that contains four sub-instability indices (inflation rate, public deficit to GNP ratio, external debt to GNP ratio and change in exchange rate). As an index of inequality we have used Gini coefficient. Then, we use a panel data that consists of developing countries to estimate the relationship between income inequality and macroeconomic instability. We find that greater inequality is associated with higher instability; that is, more instability cause income distribution to become more unequal. Also, unemployment has a positive effect on income inequality. This result is in accordance with theoretical expectations because unemployment could harm the poor more. Moreover, our results show that the Kuznets hypothesis is supported for the sample under study.
https://ep.yazd.ac.ir/article_74_595974552fa2f1184f40afbb324e3c50.pdf
نابرابری درآمد
بیثباتی سیاستهای اقتصاد کلان
ضریب جینی
تورم
Income inequality
Economic Policy Instability
Gini coefficient
Inflation